اُحُد

مزار شهدای اُحُد که به دست وهابیون تخریب شد

دوران خلافت معاویه بود. پنج دهه از آغاز نهضت اسلامی می گذشت.قرار بود در منطقه احد برای زائرین چاه آبی حفر شود. هنوز مدتی از شروع کار حفاری نگذشته بود که خبر عجیبی در مدینه پیچید!

در محل حفر چاه دو پیکر سالم پیدا شده!!

مردم وبزرگان به سرعت به منطقه احد آمدند. پیر مرد ها جلوتر بودند. همه به چهره این دونفر خیره خیره نگاه می کردند. آری آنها را می شناختند. یکی از بزرگان مدینه که روزگار صدراسلام را درک کرده بود گفت:

در جنگ احد تعدادی از مسلمین برای جمع آوری غنائم کمینگاه اُحد را ترک کردند. دشمن از همان نقطه سپاه اسلام را محاصره کرد وتعداد زیادی از مسلمین را به شهادت رسیدند.

بعد رو به اولین شهید کرد وگفت: این سعدابن ربیع است. پسر ربیع ابن عمرو.سعد از قبیله خزرج بود. در بیعت عقبه با پیامبر پیمان بست واز مسلمانان واقعی بود.در روز گاری که هیچ کس سواد نداشت او باسواد بود.

او در بدر واحد از پیامبر جدا نشد.در اواسط جنگ، پیامبر به ما گفت: سعد دوازده زخم برداشته! بعد محمدابن مسلم را فرستاد تا از حال او جویا شود. سعد تا محمد ابن مسلم را دید پرسید: آیا رسول خدا صلی الله علیه واله زنده است؟

فرمود: آری

سعد ادامه داد: به انصار سلام من را برسان وبگو: شما را به خدا سوگند می دهم.به پیمانی که در عقبه با پیامبر بستید وفا دار باشید. نگذارید به رسول خدا (ص) اسیبی برسد. بعدها وقتی خبر شهادت سعد به پیامبر رسید برای او دعا کرد.

بعد به سراغ پیکر دیگری رفت که کفّار بدنش را تکه تکه کرده بودند. پیر مرد گفت: این مرد عَمرابن جموح از قبیله بنی حرام است.

پسرش در پیمان عقبه مسلمان شد. اما خودش در حضور رسول خدا (ص) در مدینه به اسلام گروید.

او بسیار پیر ولنگ بود. لذا پیامبر او را از جهاد معاف کرد.اما او مشتاقانه به میدان احد وارد شد. چهار پسر او در میان سپاه اسلام بودند. آنها مخالف حضور پدر بودند. اما وقتی پدرشان از پیامبر اجازه گرفتند چیزی نگفتند.

عَمر درحال نبرد فریاد می زد: آرزو دارم با پای لنگ به سوی بهشت بشتابم.

وقتی مسلمانان از میدان نبرد عقب نشینی کردند کفار به او حمله کرده وبدن او را تکه تکه کردند.عَمر به همراه یکی از پسرانش از شهدای احد بود.

این واقعه به سرعت در میان مردم مدینه پخش شد.اینکه پیکر های دو شهید گمنام، دو یاور پیامبر بعد از چهل وشش سال از خاک خارج شده مردم را به تعجب واداشت.

به هر حال پیکر این دو سردار با احترام تشییع و ودر جایی دیگر به خاک سپرده شد.

نظرات شما عزیزان:

موضوعات مرتبط:

برچسب‌ها: شهید گمنام احد جنگ اُحُد پیامبر صدر اسلام مدینه چاه پیکر سالم شهید

[ یک شنبه 3 فروردين 1393

] [ ] [ سرباز ولایت ]

[ ]

درباره وبلاگ

سالهاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لبهای خشک و ترک خورده ی بشر تازیانه می زند. آن زمان که دروازه های بهشت باز بود هر کس با حرفه ای خود را به آن باب می رساند و ما نسل سومی ها هم که دستمان در گیر صفر و یک است بابی را گشودیم تا جرعه ای را تا شهادت بنوشیم. افتخار ما اینست که سرباز ولایت فقیه هستیم هرچند دستمان خالیست اما دل های مان پر است از عشق به ولایت.