آیا آیت الله خویی با ولایت فقیه مخالف بود؟ (۲)

ابزار تغییر فونت مطالب وبلاگ اختصاصی کافه وبنیاز این جمله در وبتون نمایش داده نمیشه پس لطفا پاکش نکنید

آیا آیت الله خویی با ولایت فقیه مخالف بود؟ (۲)

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد واخر تابع له على ذلك

آیا آیت الله خویی با ولایت فقیه مخالف بود؟ (۲)

جواد حجت :

اندیشه ی سیاسی آیت الله خویی

 

عملکرد سیاسی معظم له بعد از پیروزی انقلاب اسلامی:

دعوت مردم ایران برای شرکت در رفراندم و رأی به جمهوری اسلامی:

یکی دیگر از جلوه‌های حمایت ‌آیت‌الله خویی از انقلاب اسلامی، مربوط به بعد از پیروزی انقلاب است. معظم‌له درجریان رفراندم تعیین نوع نظام، مسلمانان را به شرکت گسترده در این همه پرسی و رأی دادن به جمهوری اسلامی دعوت می‌کنند. این مطلب در روزنامه‌های آن زمان به چاپ می‌رسد.

جنگ تحمیلی:

در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، آن مرجع بزرگ به جواز صرف حقوق شرعیه در خوراک و پوشاک رزمندگان اسلام فتوا داده و بسیاری از مواد دارویی و بهداشتی که از کشورهای خلیج فارس برای کمک به رزمندگان اسلام به ایران فرستاده می‌شد، بیشتر از سوی وکلا و مقلّدین ایشان بود.
همچنین اکثر جوانان عراقی که خود را در جنگ تسلیم رزمندگان اسلام می‌نمودند از مقلّدین ایشان بودند و حتی در صورت اجبار بنابر فتوای آن عالم بزرگ بسوی نیروهای ایرانی شلیک نمی‌کردند. مهمترین موضع ایشان در خلال جنگ تحمیلی عدم توافق با رژیم جنایتکار صدام بود.
با اینکه نظام ددمنش و ستم پیشه‌ی صدام با تمام امکانات درصدد برآمده بود تا از ‌آیت‌الله خویی یک سطر تأیید به نفع خویش و بر علیه جمهوری اسلامی بگیرد، و در این راستا از بازداشت، تبعید، به شهادت رساندن و اعمال فشار به اطرافیان و نزدیکان و شاگردان ایشان استفاده کرد، تا آنجا که برجسته ترین شاگردانشان ‌آیت‌الله سید محمدباقر صدر و خواهر مظلومه‌اش بنت الهدی و ۲۳ تن از خاندان ‌آیت‌الله حکیم را که بسیاری از آنان جزء شاگردان معظم‌له بودند، به شهادت رسانید، و پیش از شروع جنگ تحمیلی، نزدیک به ۵۵ نفر از بزرگان شاگردانشان را در نقاط نامعلومی زندانی نمودند، اما معظم‌له کوچک‌ترین کلام و کوتاه‌ترین نوشته‌ای را که رژیم بعث بتواند از آن بهره‌برداری کند صادر ننموده و با تمام شجاعت در مقابل اذیت، آزار و فشارهای رژیم صدام ایستادگی کردند.

آیا آیت الله خویی با ولایت فقیه مخالف بود؟ (2)

‌آیت‌الله صدر و ‌آیت‌الله خویی :

برخی اشاره‌ای به بعضی تقابل‌ها بین ‌آیت‌الله خویی و شهید ‌آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر دارند (مثلاً دیدگاه‌های آن دو بزرگوار درباره‌ی حمایت از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی (ره) متضاد یکدیگر بوده است).
برای رفع این شبهه، ابتدا یک نقل قول و سپس متن سؤالی که از حضرت ‌آیت‌الله صدر درباره‌ی ‌آیت‌الله خویی شده است را همراه با پاسخ شهید ‌آیت‌الله صدر (به نقل از کتاب غروب خورشید فقاهت) می‌آورم:
در روزنامه حزب الدعوة الاسلامیة مورخه ۱۳ رجب ۱۴۰۱ آمده است که:
محاصره منزل ‌آیت‌الله خویی توسط نیروهای رژیم بعثی عراق ادامه دارد. طارق عزیز که قصد ملاقات با معظم‌له را داشت با مخالفت شدید ایشان روبرو شد، حضرت ‌آیت‌الله خویی فرمودند:
کسی که دستش به خون شهید ‌آیت‌الله صدر آغشته است هرگز با او ملاقات نمی‌کنم.

سؤال از شهید ‌آیت‌الله صدر:
در سال ۱۳۹۶ ه . ق از حضرت ‌آیت‌الله صدر سوألی شد که مضمون آن چنین است:
روشن است که حضرتعالی از قدیم علاقه‌ی خاصی به حضرت ‌آیت‌الله آقای خویی داشته و دارید، اما بعضی مسموعات وجود دارد که ممکن است بعضی‌ها در شک و تردید نسبت به علاقه‌ی شما به معظم‌له باشند. لذا تصمیم گرفتیم که شخصاً از حضرتعالی این سؤال را کرده باشیم. لطفاً پاسخ آنرا بدهید.
والسلام
پاسخ شهید ‌آیت‌الله صدر:
بسم الله الرحمن الرحیم
اولاً اینجانب از اینکه این سؤال را مطرح کردید سپاسگزارم. چون به من این فرصت را دادید آنچه من به او اعتقاد دارم بیان کنم و برای شما بازگو کنم و از جهتی متأثرم که چرا باید این گونه مسائل شک و تردید آور در جامعه‌ی اسلامی ما مطرح شود.
اینجانب علاقه‌ی شدید و وافر به بزرگ ما و استاد ما، سند و پشتوانه‌ی علمی ما حضرت ‌آیت‌الله العظمی خویی دارم. استادی که چشمم به نور معنویت درس ایشان روشن و طعم حلاوت و شیرینی معرفت را از محضر ایشان چشیدم و می‌شود گفت که بهترین نعمت‌های الهی که همان ایمان و علم است و اگر خداوند متعال این نعمت‌ها را برای من ارزانی داشته است، این از فضل و الطاف استادم می‌باشد.
آنچه من دارم قطره‌ای از دریای بی‌کران علم ایشان است و به حق می‌شود گفت که ایشان پدر روحانی من است. و اگر کسی بخواهد که از این حقیقت چشم پوشی کند، یعنی حقیقت ایشان را در نظر نگیرد و آن را به من نسبت بدهد برای اینکه نظر معظم‌له را از من برگرداند، یعنی نظر پدر نسبت به فرزندش و یا از جایگاه فرزند نسبت به پدر سوء استفاده کند، اینجانب فرصت را غنیمت شمرده و با وضوح هرچه تمام تر عرض می‌کنم، برخورد من با ایشان، برخورد فرزند با پدر است. برخورد شاگرد و استاد، برخورد یک طلبه و مدرّسش و یا مرجع تقلیدش و برای چندمین بار این را عرض کردم و به تمامی شاگردان و مرد و مسئولین امر این معنا را توضیح دادم و تأکید کردم و گفتم که از کسی راضی نیستم مگر اینکه این معنا را قبول کند و به آن جامه‌ی عمل بپوشاند که من شاگرد و ایشان استاد هستند و اگر کسی خواست بنام اینجانب بین من و ایشان جدایی و مسئله درست کند که این خودش باعث ناراحتی و آزردگی خاطر اینجانب است، زیرا من معتقدم که در شأن و صلاح رابطه‌ی من با ایشان نیست.
باید رابطه فرزندی و پدری محفوظ بماند و هرکس از این راه و روش من خارج شود و مخالفت کند درست به خلاف فکر و اعتقاد من عمل کرده است چون دو مطلب است که باید تذکر بدهم: اول اینکه مسئله نظر و استنباط فقهی و اصولی محفوظ بماند و دوم مسئله مرجعیت شیعه است که هرچه بیشتر باید تقویت شود، تا مردم آن حسن ظنّ که دارند بجای خودش باقی بماند و از مسائلی که اختلاف برانگیز است جداً خودداری کنند.
در خاتمه از خداوند متعال خواستارم که سایه‌ی پر مهر پدر روحانی‌ام را از سر ما کوتاه نفرماید. و به من توفیق بدهد که وظایف فرزندی را درست انجام بدهم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
محمد باقر صدر

آیا آیت الله خویی با ولایت فقیه مخالف بود؟ (2)

انتفاضه شعبانیه :

بخشِ مهمی از سیره‌ی سیاسیِ آیت‌الله خویی به نقش معظم‌له در جریانِ انتفاضه شعبانیه عراق در سال ۱۴۱۱ ه . ق برمی‌گردد.
برای تبیین بهتر مطلب، ابتدا به توضیح کوتاهی از این انتفاضه پرداخته و در آینده، به نقش آیت‌الله خویی در این انتفاضه ‌می‌پردازیم.
پس از حمله‌ی صدام به کویت و اشغال آن در ۲ اوت ۱۹۹۰ میلادی (۱۰محرم ۱۴۱۱ قمری و ۱۱مرداد ۱۳۶۹ شمسی) آمریکا و دیگر متحدان غربی‌اش برای مقابله با اشغال‌گریِ صدام (که با منافع شان در تضاد بود) با نیرو های متحد خود به کویت رفته و طی ۳۸ روز حمله ی هوایی و ۱۰۰ ساعت حمله‌ی زمینی، به صدام شکست سختی وارد ساختند و صدام با خساراتی فراوان مجبور به عقب نشینی از کویت شد. در این شرایط و با توجه به حاکمیت دیکتاتوری صدام و تحمیل هزینه‌های سنگین جانی، مالی و اقتصادی به عراق (به خاطرِ خود سری و قدرت طلبیِ صدام)، بسیاری از مردم عراق (خصوصاً شیعیان) از ظلم رژیم بعث به تنگ آمده و علیه حکومت صدام قیام کردند.
این قیام در ۱۴ شعبان ۱۴۱۱ قمری (۱ مارس ۱۹۹۱ میلادی و ۱۰ اسفند ۱۳۶۹) از شهر بصره آغاز شد و به سرعت بسیاری از شهرهای عراق را هم در بر گرفت.
از همان ابتدای قیام (که به انتفاضه شعبانیه شهرت یافت) ‌آیت‌الله خویی با انتشار بیانیه‌ای توصیه‌های لازم را به مردم کرده و در بیانیه‌ی دوم شان هیئتی ۹ نفره را برای اداره‌ی امور کشور و نظم داشتن امور زیر نظر ایشان، تعیین فرمودند.
در ادامه بیانیه‌های معظم‌له را ذکر کرده و سپس به مسائل دیگر پیرامون نقش ایشان در این انتفاضه می‌پردازیم.

آیا آیت الله خویی با ولایت فقیه مخالف بود؟ (2)

تصویر مربوط به صحن و گنبد حضرت اباعبدالله الحسین صلوات الله علیه ‌می‌باشد که در جریان سرکوبی انتفاضه توسط رژیم بعث و صدام ملعون، بدین شکل تخریب گشت!

بیانیه اوّل معظم له در مورد انتفاضه شعبانیه :
بسم الله الرحمن الرحیم
فرزندان مؤمن و عزیزم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سپاس خدای را عزّوجلّ به خاطر الطاف و نعمت‌هایش و درود و سلام بر افض انبیایش محمد و خاندان اطهر او.
و بعد: شکی نیست که حفظ اسلام و رعایت مقدسات آن وظیفه هر فرد مسلمان است و من از خدای متعال می‌خواهم که شما را جهت صلاح و منفعت امت اسلام توفیق نماید.
شما را سفارش می‌کنم که با رعایت و مدّ نظر قرار دادن دقیق احکام شرعی در تمامی اعمال و کردارتان نمونه شایسته‌ای برای ارزش های والای اسلامی باشید، خداوند تعالی تمامی اعمالتان را نصب العین شما قرار دهد.
حفظ و نگهداری از متلکات و دارایی‌های مردم و اموال و ناموس آنها و نیز تمامی مؤسسات عمومی بر شما واجب است.
زیرا که آنها از آن مردم بوده و محرومیت آنها، محرومیت حقوق همگان است. هچنین از شما می‌خواهم که همه اجساد و پیکرهای کشته شدگان را از خیابان‌ها برداشته و طبق موازین شرعی به خاک بسپارند. و از مثله کردن احدی خودداری کنید زیرا این عمل جزء اخلاق اسلامی ما نیست. همچنین از تصمیم‌گیری فردی و عاجلانه و نابخردانه و بدون بررسی و مطالعه قبلی که به نحوی با احکام شرعی و منافع عمومی تنافی و تضاد دارد، خودداری شود. خداوند شما را حفظ و رعایت کند و آنچه مورد خشنودی و رضای اوست توفیق دهد.
إنه سمیع مجیب
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
۱۸ شعبان ۱۴۱۱
الخوئی

آیا آیت الله خویی با ولایت فقیه مخالف بود؟ (2)

بیانیه‌ی دوم معظم له در جریان ِ انتفاضه شعبانیه :
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و به نستعین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین
و بعد: این روزها کشور مرحله حساسی را طی می‌کند که نیازمند حفظ نظام و ایجاد و امنیت و استوار و نظارت بر کارهای عمومی و امور دینی و اجتماعی در جهت جلوگیری از خروج منافع عمومی از اداره صحیح که موجب نابودی و تباهی می‌گردد.
به همین خاطر مصلحت عمومی جامعه اقتضا می‌کند که یک هیئت بلند پایه جهت نظارت بر اداره تمامی شئون جامعه تعیین گردد، به طوری که رأی آن رأی ما باشد و آنچه از فضلا و علمائی که در ذیل اسمشان ذکر شده و از نظر توانایی و حسن تدبیر مورد اعتماد ما هستند، انتخاب نمودیم.
لازم است فرزندان مؤمن ما از آنها اطاعت و پیروی کرده و اوامر و دستوراتشان و راهنمائی‌ها و مساعدتهایشان در انجام این امر مهم توجه نمایند.
از خداوند عزّوجلّ مسئلت داریم شما را برای ادای خدمت عمومی توفیق عطا فرماید.
خدمتی که خدای متعال و پیامبرش را خشنود گرداند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

۱- سید محی الدّین غریقی
۲- سیدمحمدرضا موسوی خلخالی
۳- سیدجعفر بحرالعلوم
۴- سیدعزّالدّین بحرالعلوم
۵- سیدمحمدرضا خراسانی
۶- سیدمحمد سبزواری
۷- شیخ محمدرضا شبیب ساعدی
۸- سیدمحمدتقی خوئی
تبصره: تصمیم گرفته شد که آقای سیدمحمدصالح عبدالرسول خراسانی به هیئت فوق اضافه شود در : ۲۱ شعبان ۱۴۱۱
البته، آقایان سیدجعفر و سیدعزّالدّین بحر العلوم و سیدمحمدرضا موسوی خلخالی توسط رژیم بعث اعدام شدند.
و سیدمحمدتقی خوئی (فرزند ‌آیت‌الله خویی) در ۱۱ صفر ۱۴۱۵ قمری ( ۲۹ تیر ۱۳۷۳ ) در یک سانحه‌ی رانندگی ساختگی (با یک دستگاه تریلی) توسط رژیم بعث در بازگشت از کربلا به نجف (و ممانعت نیروهای امنیتی و نظامی از انتقال ایشان به بیمارستان) دار فانی را وداع گفت.

آیا آیت الله خویی با ولایت فقیه مخالف بود؟ (2)

در جریان انتفاضه شعبانیه ۱۴ استان از ۱۸ استان عراق به دست انقلابیون افتاد و رژیم بعثی صدام (که در جنگ اخیرش با آمریکا و متحدان او به سختی شکست خورده و متحمل خسارات سنگین شده بود) در آستانه‌ی سقوط قرار گرفت.
آمریکا، اسرائیل و متحدان‌شان از کشور های غربی و عربی، ترسیدند که با سقوط صدام، حکومتی شیعی در عراق شکل بگیرد (مانند آنچه در ایران اتفاق افتاده بود) و چنین پیشامدی از ماندن صدام در قدرت، برایشان سخت‌تر بود. فلذا ترجیح دادند که صدام در قدرت باقی بماند تا انتفاضه شعبانیه پیروز شود.
به همین دلیل سریعاً نیروهای خود را از عراق خارج کرده و به صدام اجازه‌ی استفاده از تجهیزات جنگی (هواپیماها ، تانک ها و . . .) را دادند.
صدام هم با دیوانگی هرچه تمام تر به سرکوب انتفاضه پرداخت و طبق آمارهای منتشره، بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر را قتل عام کرد و بسیاری از مخالفین (از جمله از شاگردان ‌آیت‌الله خویی خصوصاً کسانی که در انتفاضه نقش داشتند و در هیئت نه نفره ایشان بودند) را به جوخه‌ی اعدام سپرد.
بسیاری از گورهای دسته جمعی مکشوف که بعدها و در جریان سقوط صدام پیدا شد، مربوط به شهدای انتفاضه شعبانیه است. منافقین خونخوار در جریان این انتفاضه کمک‌های بسیاری را برای سرکوب انقلابیون به صدام کردند.

آیا آیت الله خویی با ولایت فقیه مخالف بود؟ (2)

یکی از کثیف‌ترین جنایات صدام و صدامیان، حمله به حرم‌های مطهر امیرالمؤمنین علی، حضرت اباعبدالله الحسین و حضرت ابوالفضل العباس علیهم‌السلام بود که منجر به تخریب بخش‌های زیادی از این حرم‌های شریف شده و حتی به تمام کسانی که به آنجا پناه برده بودند (در شبستان و نزدیک مضجع شریف) رحم نکردند و با قساوت هرچه تمام تر آنها را هم قتل عام کردند!
خون آشامان رژیم بعث به این مقدار از کشتار هم اکتفا نکرده و بسیاری از مردم (اعم از جوانان و پیران و کودکان و مردان و زنان) را زنده در گودال های از پیش کنده شده افکنده و آنها را زیر آن گودال زنده به گور کردند!
به همین مناسبت دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای پیام‌هایی را صادر نمودند:

بسمه تعالی
ولاتحسبن الله غافلاً اما یعمل الظالمون
حوادث خونین عراق و بلیاتی که بطور متوالی بر آن ملت مظلوم چه از سوی نیروهای متجاوز چند ملیتی و چه اکنون از طرف بعثی‌های خشن و ظالم وارد شده و می‌شود موجب تأسف و تأثر عمیق و احساس همدردی ملت شریف ایران می باشد.
حمله به شهرهای مقدس نجف و کربلا و هتک حرمت مرقد مطهرحضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علیه الصلوة والسلام و نیز بارگاه مبارک حضرت ابی عبدالله الحسین و حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیهما بیش از پیش قلوب همگان را جریحه دار کرده و عمق فجایع وارده بر ملت و کشور عراق و دشمنی با مقدسات مسلمین را آشکار ساخته است.
ما این مصائب عظیمه را به ساحت حضرت ولی الله الاعظم ارواحنا فداه و ملت مسلمان تسلیت عرض کرده اعلام می‌داریم که بدین مناسبت مجلس عزاداری و ترحیم از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیةالله خامنه‌ای مدظله در روز سه شنبه ۲۸/۱۲/۶۹ از ساعت ۱۵ الی ۱۷ در مدرسه عالی شهید مطهری برگزار می‌گردد.
حضور امت حزب الله در این مراسم موجب رضای باری تعالی و تجلیل از مقام شامخ آن شهیدان خواهد بود.
دفتر مقام معظم رهبری (۳)

آیا آیت الله خویی با ولایت فقیه مخالف بود؟ (2)

در آن شرایط برخی از اطرافیان ‌آیت‌الله خویی به ایشان پیشنهاد عزیمت به ایران را دادند و آمادگی خود را برای رساندن ایشان به سلامت به مرز، اعلام کردند. پیشنهادی که از جانب ایشان رد شد.
‌آیت‌الله خویی تصریح کردند که تحت هیچ شرایطی، به خصوص در این برهه‌ی پر رنج و محنت، هرگز نجف را ترک نخواهند کرد و ترجیح می‌دهند با مردم و در کنار آنها باشند و دردها و نگرانی‌ها را با یکدیگر و مشترکاً تحمل کنند.
و در پاسخ به اصرار آنها می‌فرمودند:
«چگونه جواب سرور و مولایم امیرمؤمنان (ع) را بدهم که من شهر مقدس او را از بیم وقایع ناگوار و سختی‌ها و مشقت‌هایی که در راه است، ترک کردم!»
پس از سرکوب انتفاضه ‌آیت‌الله خویی به همراه فرزندشان محمدتقی خویی، توسط عوامل حکومتی دستگیر و به شکل توهین‌آمیز و زننده‌ای از نجف به بغداد منتقل شدند.
بسیاری از علما و شخصیت‌های برجسته جهان اسلام و مردم مسلمان و شیعیان و علاقه‌مندان ‌آیت‌الله خویی، ضمن ابراز اعتراض شدید نسبت به جنایات صدام در کشتار شیعیان عراق و هتک حرمت عتبات عالیات و مشاهد مشرفه، خواستار آزادی کامل ‌آیت‌الله خویی شدند.
در پیام صادره از سوی ‌آیت‌الله گلپایگانی (ره) در این رابطه آمده است:
بر همگان ابلاغ می‌نمایم که اقدامات خود را به هر نحوی در سطوح مختلف تا رفع خطر از وجود محترم حضرت ‌آیت‌الله آقای خویی دامت برکاته و آزادی کامل معظم‌له و پیروزی مردم عراق و پایان استبداد صدام ادامه دهند و از ارسال کمک دارویی و غذایی کوتاهی ننمایند. (۴)

آیا آیت الله خویی با ولایت فقیه مخالف بود؟ (2)

پس از بازجویی‌های طولانی و اذیت و آزار فراوانِ ‌آیت‌الله خویی، ایشان را به اجبار و زور، نزد صدام می‌برند
تا بوسیله‌ی فیلم‌برداری از این ملاقات و تقطیع و مونتاژ قسمت‌های مختلف و پخش تلوزیونی آن، نشان دهندکه ‌آیت‌الله خویی خواهان پایان یافتن غائله است و در حال تشکر از صدام هستند!
در بخش‌های مقطّع این دیدار برگرفته از تلوزیون حاکمیت بعث عراق، ‌آیت‌الله خویی از غوغاگران سخن می‌گویند و از عواطف صدام تشکر می‌کنند و از خدا می‌خواهند خطاهایشان را بپوشاند و او را از شر دنیا حفظ کند، و اینکه مکرر دعایش می‌کنند!
در برخی سایت‌ها گفت‌وگوی فیمابین صدام و ‌آیت‌الله خویی از این قرار است:
صدام: ای سید، آیا آنچه اتفاق افتاد به اسم دین جایز بود؟
‌آیت‌الله خویی: دین اجازه غارت اموال مردم را نمی‌دهد!
صدام: شنیدم دو اتومبیلت به سرقت رفته است؟!
‌آیت‌الله خویی: شکسته شد!
صدام: حالت الان چطور است؟
‌آیت‌الله خویی: حالم خوب نیست، به مرگ نزدیکم و مرگ به من نزدیک است.
صدام: مرگ حق است اما إن شاء الله عمر طولانی خواهی داشت.
‌آیت‌الله خویی: سبحان الله. هرچه خدا مقدّر کند خوب است.
صرف نظر از اینکه صداهایی مغشوش و نامفهوم از این دیدار پخش می شود و صدا به دلخواه قطع و وصل می‌شود، آنچه مصوّر و مصوّت است کاملاً مونتاژ شده است؛ یعنی آنجایی که شکرگزاری و دعاگویی شده معلوم نیست در چه ارتباطی است و قس علی هذا.
بی‌شک سردمداران رژیم بعث برای آرام کردن افکار عمومی و کاهش نگرانی و خشم شیعیان و موجه جلوه دادن اقدامات ضد اسلامی مبادرت به پخش کوتاه و مقطّع، با به کارگیری شیوه‌های شناخته شده‌ی تحریف و دستبرد و جرح و تعدیل واژگان، اقدام ناشیانه تبلیغاتی بود که تنها عده‌ای ساده‌دل و ساده‌لوح را فریب داد.
خدا می‌داند در آن لحظات اسارت، ساعت‌ها و دقایق و ثانیه‌هایش، بر آن منار دانش و تقوا چه گذشته است!
لینک فیلم منتشره‌ی این دیدار که از تلویزیون عراق پخش شد:

http://www.aparat.com/v/uxchD

پس از مدتی، ایشان به نجف اشرف منتقل شده و تا مدت ها تحت بازداشت خانگی و مراقبت به سر می‌بردند.
علی ایّ حال فراموش نکنیم که آیت‌الله خویی توهین و تحقیر، آزار و تهدید را برای خود و شهادت و مهاجرت فرزندانشان، دربدری و شکنجه و تیرباران بسیاری از شاگردان و نزدیکانشان را بردبارانه تحمل کرده و تن به پیشنهاد خروج از شهر و کشور ندادند و همچنان با پشتی خمیده عمود خیمه‌ی کهنسال‌ترین و ریشه‌دارترین حوزه علمیه جهان باقی ماندند. (۵)
در بخشی از پیام تسلیت مقام معظم رهبری به مناسبت ارتحال آیت الله خویی (حدود یک سال بعد از انتفاضه شعبانیه) آمده است:
در نهضت خونین مردم عراق در رمضان سال ۱۴۱۱ هجری قمری قطب اصلی نهضت و مرکز صدور حکم قیام اسلامی بود و به همین جهت پس از سرکوب شدن این نهضت بوسیله رژیم خونخوار بعثی این کهن مرد دانشمند مورد آزار و شکنجه و اهانت مأموران سنگدل بعثی قرار گرفت و در معرض خطر جدی واقع شد و پس از آنکه به فضل الهی از خطر نجات یافت تا مدت‌ها در شرایط سخت زیر نظر مأموران بعثی قرار داشت. (۶)

آیا آیت الله خویی با ولایت فقیه مخالف بود؟ (2)

پی‌نوشت‌ها:
(۳) مصادر:

http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=12937

http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=12938

(4) به نقل از کتاب انتفاضه شعبانیه؛ صفاءالدین تبرائیان
(۵) همان
(۶) http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=2629

ادامه دارد…

راسخون

Print Friendly

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



موضوعات مرتبط:

برچسب‌ها: برچسب زده شده با:آرای سیاسی آیت الله خویی آیت الله العظمی خویی آیت الله العظمی خویی ولایت فقیه آیت الله خویی آیت الله خویی انقلاب اسلامی آیت الله خویی سیاست آیت الله خویی و ولایت فقیه آیت الله خویی ولایت فقیه اثبات ولایت فقیه ادله ولایت فقیه خویی دلیل ولایت فقیه دیدگاه آیت الله خویی در مورد ولایت فقیه سایت فتن فتن مخالفت آیت الله خویی با انقلاب مخالفت آیت الله خویی با انقلاب اسلامی مخالفت آیت الله خویی با حکومت اسلامی مخالفت آیت الله خویی با سیاست مخالفت آیت الله خویی با ولایت فقیه نظر آیت الله خویی در مورد امام خمینی نظر آیت الله خویی در مورد انقلاب اسلامی نظر آیت الله خویی در مورد جهاد ابتدایی نظر آیت الله خویی در مورد حکومت اسلامی نظر آیت الله خویی در مورد ولایت فقیه نظر آیت الله خویی در مورد ولایت فقیه چه بود نظر آیت الله خویی در مورد ولایت فقیه چیست ولایت فقیه ولایت فقیه آیت الله خویی ولایت فقیه از دید آیت الله خویی ولایت فقیه از منظر آیت الله خویی ولایت فقیه در کتب آیت الله خویی ولایت فقیه و آیت الله خویی
[ چهار شنبه 8 مرداد 1393 ] [ ] [ سرباز ولایت ]
[ ]