به نام خدا

دیشب داشتم  فیلم حضرت یوسف رو در شبکهifilmمیدیدم همون جایی که یعقوب نبی در بلندی ایستاده بود ومنتظر  یوسف خودش بود نمیدونم چرا اون موقع من هم حالت اضطراب داشتم مثل اینکه منم منتظرم میخواستم گریه کنم ویا زجه بزنم اما خانواده پیشم بود نتونستم و همون جا یاد حرف استاد دانشمند افتادم که میگفت یعقوب میدونست پسرش  زنده هستش وبهش میرسه اینقدر در فراق یوسف گریه کرد اما ما امام زمانمون ..... پیش خودم گفتم ببین سی و چهار سال از ولی وصاحب امر خودش دور بوده وغم فراق یوسف چشمانشو ازش گرفت حالا از ولی خودم من این همه سال دور بودم و انگار نه انگار..... از حال خودم شرمنده شدم از ولی وصاحب امر خودم خجالت کشیدم  ای کاش امسال ظهور کنه تا چشمم به نور جمالش روشن بشه..دیگه دل ودماغ این دنیا رو ندارم خیلی امتحان های خدا سخته. همیشه تو خلوتم به خدا میگم من ظرفیت ندارم من جنبه ندارم من ناتوانم من....از من بگذر امتحان ها رو برمن آسون بگیر و همیشه من رو در امتحان های زندگی موفق کن.  

وقتی اونجایی رسید که حضرت یعقوب نبی و حضرت یوسف به سمت هم دیگه می دویدند واقعا بغض گلوم رو گرفت ووقتی چشمم رو داشتم باز و بسته میکردم  دیدم یعقوب بیهوش شد اونجا دیگه از جام پا شدم رفتم تو اتاق واشکم رو پاک کردم وبرای اینکه شک نکنن برگشتم ادامه فیلم رو دیدم  .امام زمان کجایی که قلبم داره از جا کنده میشه از دوریت نمی دونم چی کار کنم  خدا شاهده الان که دارم این مطلب رو مینویسم بغض گلوم روگرفته. نمی دونم تا کی زنده ام اما هم از مردن میترسم هم از زنده موندن الهی راضیم به رضات.  بعضی وقت ها این جمله خیلی روم اثر میزاره( خدا هیچ وقت بد بنده هاشو نمیخواد) .

الان اونقدر داره وهابیت گسترش پیدا میکنه که نگو  من واقعا نگرانم از ته دل چون چند تا سوال میزارن وسط به جوون ها میگن اینه ..... بعد مردم هم نمیرن بپرسن که جواب این چی میشه بعدشم میرن وهابی میشن. البته عوام اینجورین نه همه خدا شر هرچی وهابیه وهرچی منافق هستش رو از روی زمین برداره اللهی آمین .

من اهل خاطره نوشتن نیستم ولی یه لحظه احساس کردم حس خوبیه بهتره بنویسمش تا بقیه هم بخونن شاید اوناهم همین حس رو داشتن ولی بازم در نوشتنش دودلم میترسم دوستام ببینن ولی دلم رو زدم به دریا ونوشتم.

امسال یه اتفاق جالبی افتاده سال ۹۳رو ما با جمعه شروع میکنیم و با جمعه هم تموم میکنیم ای کاش امسال سال فرجش باشه 

اللهم کل ولیک الفرج    

کوچه بنی هاشم ودرب خانه حضرت زهرا(س)—قبل از تخریب

گفتند او ابتر است.پسر ندارد.نهضتش بعد از او نابود خواهد شد.اما خدا جوابشان را داد.به او کوثر عطا کرد.

چشمه جوشانی نازل نمود که تا ابدیت جهان اسلام را طراوت بخشیده و زنده نگه دارد.

دیگران گفتند: ای رسول خدا تو ما را از بدبختی و فلاکت نجات دادی. تو ما را از چاه جاهلیت خارج ساختی. ما را به سر منزل مقصود رساندی. اجر ومزد رسالت تو چیست؟ برای خشنودی شما چه کنیم؟ !  

فرمود:من اجر ومزدی از شما نمی خواهم.فقط اهل بیت من....!  

دوستیو پیروی از آن هاشما  را نجات خواهد داد.قران واهل بیت را از خود به یادگار می گزارم.ایستاده بود مقابل درب خانه دخترش.او  که سیده نساء عالمیان است. دست ها را بر سینه نهاد وفرمود: السلام علیکم یا اهل بیت النبوه

بارها این عمل را تکرار کرد. آنقدر گفت تا اهل بیت را بشناسند. تا راه را اشتباه  نروند.

فرمود:فاطمه سلام الله علیها پاره تن من است. هر کس او را بیازارد من را آزرده و.... 

امتشاین کلمات را می شنیدند. برای هم باز گو می کردند.امتی که در عمل به مستحبات از هم پیشی میگرفتند.اما......  

پس چه شد که......    

نیمه های شب به همراه ولی زمان خود امیر مؤمنان علیه السلام راه افتادند.بر در خانه مهاجر وانصار رفتند.با انها اتمام حجت کردند؛ مگر نبودید در غدیر خم.مگر بیعت نکردید. مگر......    

چه جوابی  داشتند؟!مگر دنیا طلبی وعدالت خواهی در یک دل جمع میشود.به راستی اگر رسول خدا ص اینقدر سفارش کوثر خود را نکرده بودچه می کردند؟!

 یا اگر می خواستند زهرای اطهر سلام الله علیها را اذیت وآزار نمایند مگر بیش از این می توانستند؟

در دوران رنج وغم فراق پیامبر ص، باز هم مادر سادات را آزردند.به علی علیه السلام می گفتند: به همسرت بگو یا روز گریه کند شب آرام باشد.یا شب گریه کندو....

ای بی وفا مردم.مگر چقدر از دوران رسول خدا صل الله علیه  اله گذشته بود.مگر پاره تن پیامبر ص باشما چه کرده بود!؟مگر......

واکنون سال هاست که از ان دوران گذشته.اماهرکس پا به مدینه می گذارد سوالی با خود دارد: مزار ام ابیها،کوثر قران، تنها دختر رسول خدا صل الله علیه واله کجاست.

سال هاست که غاصبین ولایت امیر المومنین علیه السلام با این سوال مواجه هستند: چرا مزار فاطمه علیه سلام الله علیها مخفی است.

مگر مزار بیشتر صحابه وحتی تابعین مشخص نیست؟ پس چرا تنها دختر پیامبر خواسته بود قبرش مخفی  بماند.

واکنون بیش از قبل این سوال ذهن هر پرسشگر را به خود می خواند که براستی جُرم فاطمه چه بود؟

چرا او را آزردند.چرا خواسته بود گمنام بماند.چرا؟!

براستی گمنامی عصمت کبری الهی  پرچمی است که تا ابد بر افراشته بماند.

تا زمانی که فرزند عزیزش از پرده غیبت خارج شده و انتقام مظلومییت او را بستاند.انشاءالله 

عطش

راوی: خاطرات آزادگان

روز های آخر عملیات خیبر بود.پیر مرد صورت ودهانش مجروح شده وافتاده بود.

حجم آتش دشمن به قدری وسیع بود که کسی قادر به کمک نبود.همانجا در دام بعثی ها افتادیم. پیر مرد تا مدتی نمی توانست غذا بخورد.اما خیلی به بچه ها روحیه میداد.با دیدن او فراموش میکردیم اسیر جنگی هستیم.

صبح ها بعد از نماز می نشست ودعا میکرد.معنویتش خیلی بالا بود .یک روز عراقی ها ریختند داخل وهمه را زدند.

به پیر مرد گفتند: تو اینجا چه می خوای؟ گفت: دعا می کنم.گفتند چه دعایی!؟

گفت به کوری چشم دشمنان به امام خمینی رهبر عزیزم دعا می کنم.

موقق آمار صبح او را بردند.تا توانستند پیر مرد را زدند.او را داخل زندان انداختند.بدون آب و غذا!

ما او را می دیدیم. صحبت می کردیم. ولی اجازه رساندن آب وغذا به او را نداشتیم. چهار روز به این منوال گزشت.همه نا راحت بودند.

روز چهارم ضعیف تر شده بود نمازش را نشسته خواند. بعدبه جای تعقیبات شروع کرد با حضرت زهرا س  درد ودل کردن: فاطمه جان به فریادم برس. از تشنگی مردم.

آن روز انقدر نالید تا به خواب رفت.همان روز یک لیوان چای از دید نگهبان مخفی کردیم. خوشهال بودیم که تا از خواب بیدار شد به اوبدهیم.ساعتی بعدبیدار شد.

سیمایش بر افروخته بود. بسیار شاداب بود. احساس ضعف نمی کرد. شروع کرد به خندیدن.

چای که برایش آوردیم گفت: ممنون،نوش جانتان!الان در عالم خواب حضرت زهرا  س   هم از غذا سیرم کرد. هم از شربتی بسیار شیرین!هنوز شیرینی آن شربت زیر زبانم هست.

حاج محمد حنفیه احمد زاده پیر مرد مشهدی را به اردو گاه دیگری تبعید کردند.آنجا هم زیر شدید ترین شکنجه هابود.

او به سختی مریض شد.بعد هم چهار نفر از اسرای ایرانی پیکر بی جان او را به بیرون اردو گاه بردند.حاج محمد را غریبانه به خاک سپردند.

منبع: شهید گمنام

دانلود مداحی وروضه گلچین ایام فاطمیه حسن خلج

مجالس روضه را از دست ندهید

ـجایی که دران روضه می خوانند، بروید وبنشینید وگریه کنید.هیئتی،حسینیه ای،مسجدی،توسلی.خود روضه رفتن یکی از عبادات مهم است.

حبیب بن مظاهر را در خواب دیدند،به او گفتند:《چه آرزویی داری؟》 گفت:《آرزو دارم زنده شوم،بروم در مجلس عزای حضرت عباعبدالله(ع)بنشینم ودر مصیبت اهل بیت(ع) گریه کنم.》

گریه کردن برای امام حسین(ع) چیز عجیبی است.در حدیث آمده 《کسی که گریه کند وبگریاند واگر گریه اش نمی آید تباکی کند وخودش را در حالت گریه قرار دهد،بهشت بر او واجب است.》 اینقدر گریه برای امام حسین(ع)مهم است.

دانلود بیانات امام خامنه ای 

شرح فراز هایی از نهج البلاغه در دیدار هیئت دولت

انجام واجبات وترک محرمات انسان را پرواز می دهد

در این بخش مداحی آقای میثم مطیعی  که به دلیل تقارن ایام فاطمیه با عید نوروز  ذکر شده است.

هذینه دانلود 3 صلوات 

زمان : 06:06

حجم : 6.5MB

كليپ صوتي بيانات رهبر انقلاب در باره خطر گروه هاي تكفيري

درباره:تكفيري ها مژده اي به استكبار

مجموعه رهنمود هاي اخلاقي حضرت ايت الله مجتهدي تهراني ره

اين قسمت: خاك پاي پدر ومادر باشيد

گفتار هايي از رهبر معظم انقلاب  حضرت آيت الله خامنه اي (دامت بركاته)

اين قسمت: تهاجم فرهنگي

گفتار هايي از رهبر معظم انقلاب حضرت ايت الله خامنه اي( دامت بركاته)

اين قسمت: علايم ايمان